English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7734 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relational concept U مفهوم ربطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irrelevancies U بی ربطی
relative clause U ربطی
irrelevancy U بی ربطی
irrelevance U بی ربطی
copulative U ربطی
disconnexion U بی ربطی
conjunctional U ربطی
incorerence rency U بی ربطی
impertinency U نامربوطی بی ربطی
impertinence U نامربوطی بی ربطی
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
syndetic U بسط داده شده ربطی
conceptions U مفهوم
hangs U مفهوم
hang U مفهوم
tacit U مفهوم
vacuous U بی مفهوم
moral U مفهوم
context U مفهوم
contexts U مفهوم
conception U مفهوم
concepts U مفهوم
concept U مفهوم
intelligible U مفهوم
signification U مفهوم
purposes U مفهوم
purpose U مفهوم
sound U مفهوم
sounds U مفهوم
purporst U مفهوم
notions U مفهوم
sounded U مفهوم
intendment U مفهوم
notion U مفهوم
soundest U مفهوم
concept formation U تکوین مفهوم
concept learning U مفهوم اموزی
conceptual learning U مفهوم اموزی
conjunctive concept U مفهوم عطفی
conception U مفهوم آفرینی
impliedly U بطور مفهوم
ideogram U مفهوم نگاشت
intelligibly U بطور مفهوم
contraposition U مفهوم مخالف
iuntelligibly U بطور مفهوم
conceptualization U مفهوم سازی
comprehensibly U بطور مفهوم
sense U حس تشخیص مفهوم
effected U مفهوم نیت
effect U مفهوم نیت
meanings U مفهوم فحوا
meaning U مفهوم فحوا
purports U مفهوم ساختن
implications U مفهوم استنباط
purporting U مفهوم ساختن
purported U مفهوم ساختن
purport U مفهوم ساختن
unintelligible U غیر مفهوم
intentions U غرض مفهوم
intention U غرض مفهوم
implication U مفهوم استنباط
senses U حس تشخیص مفهوم
sensed U حس تشخیص مفهوم
effecting U مفهوم نیت
significance U مفهوم اهمیت
imported U مفهوم ورود
import U مفهوم ورود
importing U مفهوم ورود
implied U مفهوم ضمنی
implied U ضمنا" مفهوم
substance U مفاد مفهوم
substances U مفاد مفهوم
implicitly U بطور مفهوم
constructively U بطور مفهوم
implicit U اشاره شده مفهوم
get the message <idiom> U به واضحی فهمیدن مفهوم
to the [that] effect <adv.> U با مفهوم [معنی] کلی
implications U مستلزم بودن مفهوم
implication U مستلزم بودن مفهوم
roger U مفهوم شد پیام را گرفتم
overtones U شدیدالحن مفهوم فرعی
percept U چیز مفهوم ادراکات
zircon U سخن غیر مفهوم
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
purporst U بهانه مفهوم شدن
overtone U شدیدالحن مفهوم فرعی
galimatias U کلام غیر مفهوم
by con. U مفهوم مخالف ان جنین میشود
denotation U علامت تفکیک معنی و مفهوم
the inherent U text or word a of indirectsense and مفهوم
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
The sense of this word is not clear . U معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
rebus sic stautibus U به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
yin yang U مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
dictatorships U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorship U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
stored program concept U ایده برنامه ذخیره شده مفهوم برنامه ذخیره شده
Recent search history Forum search
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1he has nothing to do with it.we've had a disagreement
1offshoring
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1like a beautifully wrought setting
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
1این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
0به روباه گفتند شاهدت کیه گفت دمم.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com